روزمرگی وسفر مشهد هلنا جون

سلام دختر گلم طبق معمول بعد  ازمدتها آومدم تا وبتو آپ کنم. اول ازکارات میگم که خیلی بلا شدی: کلمه ی آب رو یاد گرفتی بهش میگی آ پ با تشدید .البته به غذا هم میگی آپ .وقتی شیر منو بخوای هم میگی آپ حتی نیمه شب که چشمات بسته به جای م م آپ میگی .یه کار بامزه دیگه ای که انجام میدی برای شیر خوردن میری روی بالشتت دراز میکشی میگی آپ .جدیدا یاد گرفتی که منو بابایی رو بوس کنی اونم از نوع صدا دارش. خوشگل مامان ما عاشق این کاراتیم. وقت من مشغول آشپزی هستم میای و میخوای بغلت کنم تا داخل قابلمه رو ببینی.وقتی از غذایی خوشت بیاد سرتو به حالت سر سری تکون میدی .امسال تاسوعا و عاشورا امام رضاطلبیدمون و با آیسا وبابا ومامانش رفتیم مشهد با تمام سختی هاش خیلی خوب بود.  از مشهد که آومدیم سرما خوردی .از دندونات بگم مامانی تا الان 10 دندون در آوردی .عسل مامان جدیدا تا سیم مبینی میخوای اون گردنت بچرخونی منم خیلی عصبی میشم واسترس میگیرم. همچنان از لباس وکفش پوشیدن وگیره زدن به موهات بدت میاد وغوغا بپا میکنی .میتونی ارتفاع رو تشخیص بدی از مبل و تخت خودت بالا وپایین میای بعضی موقع هم از دیوار یا وسایل اطراف کمک میگیری. توی دعوا با همسن خودت  خونسرد عمل میکنی وانگشت طرفو گاز میگیری .وقتی غذایی رو دوست داشته باشی سرتو به حالت سرسری تکون میدی وباز میخوای. الهی من قربون اون شکمت بشم .اکثرا از پوشک پوشیدن فرار میکنی منم کم حوصله سریع عصبی میشم.وقتی با فرد ی برات غریبه هست روبرو میشی انگشتو تو دهنت میذاری وسرتو میاری پایین.وقتی چیزی میخوای بهت ندیم سرتو میکوبی به دیوار یا سرامیک این عملت منو خیلی ناراحت میکنه جالب اینجا که به من دقت میکنی تا ببینی عکس العملم چیه ای ناقلا .گاهی اوقات هم به من میگی ماما.ازبازی های که دوست داری این که توی تختت یا روی بالشت هی بالا وپایین میپری.مامانی  از میوه ها عاشق  موزی اما بهش حساسیت داری بهت نمیدم.